در پيجويي ورميكوليت، توجه به شواهد زمينشناختي اهميت زيادي دارد. نهشتههاي اقتصادي، بيشتر با سنگهاي اولترامافيك (به ويژه پيروكسنيتها) همراه بوده و ممكن است دايكهاي سينيتي، پگماتيتي و كربناتيتي در آن نفوذ كرده باشد.
از آنجايي كه پيجويي و اكتشاف ورميكوليت همانند ساير كانيهاي ورقهاي از روش خاصي تبعيت نميكند، شواهد زمينشناختي فوق ميبايست با دادههاي تكميلي مورد ارزيابي قرار گيرد، لذا طراحي پيمايشهاي صحرايي همواره توصيه ميشود. در اصل رخنمونهاي ورميكوليت كم بوده و به علت ويژگيهاي خاص اين كاني (فرسايشپذيري، قابليت نگهداري آب و غيره) اين رخنمونها اغلب توسط پوشش گياهي از ديد مخفي ميماند. بطور معمول حضور ذرات ورميكوليت در خاك يا آبرفتهاي بستر رودخانه، از مهمترين روشهاي شناسايي محسوب ميشود.
پس از مرحله زمينشناسي سطحي (surface geology) و تعيين موقعيت رخنمونهاي ماده معدني، حفاريهاي ]سطحي شامل چاهك و ترانشه و يا چال با استفاده از اوگر auger))[ جهت تعيين ابعاد منطقه كانيزايي و عمق آن، تعيين ضخامت باطله فوقاني و ارزيابي كيفيت ورميكوليت صورت ميگيرد. كيفيت ورميكوليت، ارزش اقتصادي نهشتههاي ورميكوليت را تعيين ميكند. در ارزيابي نمونههاي معدني، آنچه كه قبل از هر چيز مورد بررسي قرار ميگيرد، آزمايش انبساط در كوره است. افشره ماده معدني بايد بتواند بدون شكفتن (decrepitation) تا درجه بالايي منبسط شود و ذرات منبسط شده بايستي به اندازه كافي محكم باشد تا بتواند در برابر فشار دست مقاومت نمايد. اندازه پولكهاي ورميكوليت بايد بالاي 65 مش باشد (اين امر به خاطر نياز بازار است، زيرا تقاضاي ورميكوليت زير 65 مش اندك است) و نيز ذخاير معدني ورميكوليت ميبايست به اندازه كافي بزرگ باشد تا امكان استخراج مكانيزه فراهم شود. ذخاير معدني عيار بالا داراي بيش از 30 درصد ورميكوليت 65 مش بوده و ذخاير معدني كه غيراقتصادي يا در مرز اقتصادي بودن هستند، حدوداً كمتر از 20 درصد ورميكوليت 65 مش دارند.