بایگانی برچسب: s

فرآوری ورمیکولیت

ورميكوليت خام در صنايع بندرت مورد استفاده قرار مي‌گيرد. از اين رو حجم عمده ماده معدني استخراج شده به كارخانجات فرآوري منتقل مي‌شود. اين موضوع حاكي از اهميت مرحله فرآوري در جريان آماده سازي ورميكوليت براي عرضه به بازار مصرف است.
مراحل اصلي در فرآوري ورميكوليت شرح زير است:
– كانه‌آرايي (mineral dressing)
كانه‌آرايي ورميكوليت شامل مراحلي است كه به جدايش ورميكوليت از باطله منجر مي‌شود. حذف كاني‌هاي همراه با روش‌هاي معمول جدايش (از جمله شناورسازي flotation) صورت مي‌گيرد. در مورد كانسنگ‌هاي سخت، اعمال يك مرحله خردايش قبل از شناورسازي براي جدايش كاني از سنگ ضروري است. پس از يك مرحله سرند، اجزاي كوچكتر از 65 ميلي‌متر به حوضچه رسوب منتقل شده و دانه‌هاي بزرگتر از 2 سانتي‌متر مجدداً به آسيا انتقال مي‌يابد. ذرات مابين دو اندازة فوق نيز ابتدا خشك و سپس دانه‌بندي مي‌شود
مراحل فوق، اغلب در كانسارهاي بزرگ مورد استفاده قرار مي‌گيرد. با توجه به اينكه عمليات كانه‌آرايي در توليد ورميكوليت، موجب افزايش هزينه‌ به ميزان بيش از 50 درصد است، لذا انجام كانه‌آرايي بصورت وسيع قبل از انبساط پيشنهاد نمي‌شود. در اغلب موارد در كانسارهاي كوچك و متوسط مراحل جدايش باطله از ماده معدني و انبساط، همزمان است. جدايش پس از انبساط و بوسيله فشار هوا انجام مي‌گيرد.

فراوری
فلوشيت كانه‌آرايي ورميكوليت

– خردايش ورميكوليت خام
مناسب‌ترين اندازه براي ذرات ورميكوليت خام، بين 3 تا 10 ميلي‌متر است. چنانكه ذكر شد دانه‌هاي درشت‌تر از 2 سانتي‌متر قبل از انبساط مي‌بايست خرد شود. علت اين امر مربوط به خاصيت ديرگدازي و رسانايي حرارتي اندك آن است، لذا در داخل كوره نمي‌تواند به صورت قطعات درشت و كلوخه انبساط يابد. از اينرو عمليات خردايش قبل از انبساط ضروري است.
براي اين منظور از انواع سنگ‌شكن‌هاي فكي، ژيراتوري، مخروطي، استوانه‌اي و ضربه‌اي با توجه به نوع كانه، قابليت خرد شدن، ميزان سايندگي، ابعاد محصول مورد نياز و ظرفيت توليد استفاده مي‌شود. بدين ترتيب ممكن است خردايش در سه يا چهار مرحله انجام شود.

– پرعيارسازي (concentration)
در جدايش ورميكوليت از باطله، از خصوصيات فيزيكی و شيميايي آن استفاده مي‌شود. در پرعيارسازي ورميكوليت، بيشتر روش ثقلي بكار مي‌رود، هرچند استفاده از روشهاي ديگر همچون شناورسازي، مغناطيسي و خشك نيز معمول است.

• روش ثقلي
در اين روش از تفاوت وزن مخصوص، ابعاد و شكل و بطور كلي حركت ذرات در سيال (بويژه آب) استفاده مي‌شود. ابزار مورد استفاده در اين روش شامل انواع جيگ‌ها، ميزهاي لرزان، جداكننده نواري، ناوه شستشو، مارپيچ‌ها و … است. براي پرعيارسازي ورميكوليت به روش ثقلي، استفاده از جيگ هارس ، ميزهاي لرزان و ناوه شستشو توصيه شده است.

• روش شناورسازي
در اين روش مواد باطله (از جمله كاني‌هاي همچون هورنبلند، كوارتز و فلدسپار) در محيط‌هاي قليايي و در حضور متافسفات فعال شده و پس از شناور شدن توسط جمع‌كننده‌هاي آنيوني از محيط خارج مي‌شود. محلول باقيمانده، افشره ورميكوليت حاوي بيش از 93 درصد كاني است. ميزان بازيافت (recovery) ماده معدني در اين روش بين 60 تا 80 درصد است.

• روش مغناطيسي و خشك
استفاده از روش مغناطيسي براي جداسازي بيوتيت از ورميكوليت گزارش شده است. افشره حاصله منبسط شده و ساير ناخالصي آن پس از مرحله انبساط و از طريق حوضچه‌هاي رسوب جدا مي‌شود. پرعيارسازي به طريق خشك نيز صورت مي‌گيرد. در اين روش ابتدا ماده معدني در آسياب‌هاي چكشي خرد مي‌شود. سپس با اعمال جريان هوا، باطله (با وزن مخصوص بالا) در بخش‌هاي اوليه محفظه مربوطه باقي مانده و ورميكوليت در بخش‌هاي انتهايي آن تجمع مي‌يابد.

– انبساط
انبساط ورميكوليت به دو صورت حرارتي و شيميايي صورت مي‌گيرد. قبل از آغاز مرحله انبساط، لازم است تا افشره ورميكوليت كاملاً خشك شود، چرا كه وجود آب و رطوبت بر كيفيت انبساط تأثير منفي مي‌گذارد.
عمل خشك كردن بيشتر با هواي گرم (50 تا 120 درجه سانتي‌گراد) و يا با استفاده از انرژي خورشيد انجام مي‌شود. در هر حال دقت در اعمال پيوسته و يكنواخت حرارت ضروري است.

• انبساط حرارتي
انبساط حرارتي ورميكوليت در حرارت 871 تا 1093 درجه سانتي‌گراد و در مدت زمان چند ثانيه تا دو دقيقه صورت مي‌گيرد. حرارت زياد يا مدت حرارت‌دهي بيشتر موجب تبديل محصول به پولك‌هاي ريز (زير 100 مش) مي‌شود.
كوره‌هاي مورد استفاده در انبساط حرارتي ورميكوليت، به صورت عمودي يا افقي دوار است. در كوره‌هاي عمودي، ماده معدني از بالا تغذيه شده و در حين سقوط با حرارت مشعل كه در كف كوره واقع است، منبسط مي‌شود. ذرات منبسط از طريق يك بادزن به بيرون پرتاب شده و با عبور از جداكننده‌ها (classifire) در اندازه‌هاي مختلف تفكيك مي‌شود.
استفاده از كوره‌هاي افقي دوار معمول‌تر است. درجه حرارت اين نوع كوره‌ها با توجه به دانه‌بندي و مدت زمان انبساط بين 750 تا 1100 درجه سانتي‌گراد تغيير مي‌كند. بر حسب تجربه، مناسب‌ترين درجه حرارت جهت انبساط ورميكوليت در اين كوره‌ها 750 درجه سانتي‌گراد است.

• انبساط شيميايي
جهت انبساط شيميايي ورميكوليت، از محلول‌هاي مختلف از قبيل كلريد سديم، كلريد باريم، آب اكسيژنه و اسيد سولفوريك استفاده مي‌شود. شرايط و نحوه آن برحسب مصرف محصول متفاوت است.

مشخصات فیزیکی و مکانیکی ورمیکولیت

ورميكوليت در طبيعت به صورت پولك‌هاي ريز (به عنوان يكي از تشكيل‌دهنده‌هاي رسي خاك) تا ورقه‌هاي بزرگ در ابعاد چند سانتي‌متري و در حالت منبسط، بصورت دانه‌هاي آكاردئوني شكل يافت مي‌شود. رنگ اين كاني از سياه، قهوه‌اي در نمونه‌هاي خام تا طلايي، قهوه‌اي و برنزي در نمونه‌هاي منبسط تغيير مي‌كند. سختي ورميكوليت بين 5/1 تا 2 (در مقياس موس) است. همچنين، لمس اين كاني صابوني بوده و از اين نظر با تالك قابل مقايسه است.
درصد آب آزاد آن حداكثر 5/0 و اسيديته دوغاب آن 9/5 تا 7 است. همچنين وزن مخصوص ورميكوليت در نمونه‌هاي خام و منبسط به ترتيب 460 تا 960 و 56 تا 192 كيلوگرم‌ بر مترمكعب است. چگالي توده‌اي ورميكوليت خام بين 640 تا 1120 كيلوگرم ‌بر مترمكعب و براي نوع منبسط آن 46 تا 160 كيلوگرم ‌برمترمكعب است.
نقطه ذوب كاني 1315درجه سانتي‌گراد و گرماي ويژه آن 840 ژول ‌بر‌ كيلوگرم‌ درجه ‌سانتي‌گراد (J/kgCº) است. رسانايي حرارتي اين كاني نيز 27/0 تا 41/0B.T.U. برآورد شده است.
تمامي کاني هاي گروه ميکا به صورت ورقه هاي بسيار نازکي مي شکنند که کاني شناسان آن را “کليواژميکا” مي نامند. مانند کاني تالک، ورميکوليت داراي آب فشرده در ميان لايه هاي سيليکاته مي باشد. در نتيجه هنگامي که ميکا حرارت داده مي شود، آب خارج شده و کاني منبسط مي گردد. اين انبساط و سبکي ورميکوليت در صنايع، کشاورزي و ساختمان سازي مورد استفاده قرار مي گيرد.
ورميکوليت کاني است به رنگ قهوه اي روشن تا تيره که به صورت دانه هاي آکاردئوني شکل Accordion-shaped ديده مي شود. چگالي ورميكوليت خام يا كنسانتره بين 1120-640 كيلوگرم بر متر مكعب و براي نوع منبسط 160-64 كيلوگرم بر متر مكعب است و رطوبت آن در دماي کمتر از 110 درجه سانتيگراد، 10-4 % و pH آن در آب 9-6 مي باشد. ورميکوليت يک کاني غيرقابل احتراق است که در دماي 1150-1250 درجه سانتیگراد سخت شده و رسوب مي کند. دماي جوش ورميکوليت 1200-1320 درجه سانتیگراد و گرماي ويژه آن 08/1-84/0 kJ/kgK است.

ورميكيوليت يك ماده معدني و در گروه مينرال‌هاي پلي‌سيليكات جاي دارد

ورميكيوليت يك ماده معدني و در گروه مينرال‌هاي پلي‌سيليكات جاي دارد. در ظاهر شبيه به ميكا است. اين ماده در مكانهاي گوناگوني در جهان يافت مي‌شود اما امروزه بيشتر در آفريقاي جنوبي، چين، برزيل، زيمباوه و آمريكا وجود دارد. در ايران منابع معدني قابل توجهي از ورميكيوليت كشف نشده است و يا اينكه به دليل حجم بالاي باطله كه روي اين معادن را پوشانده است استخراج آنها در شرايط فعلي مقرون به صرفه نيست. اين ماده نيز به دليل برخورداري از آب تركيبي در اثر گرم شدن با پديده‌اي به نام پوسته شدن (Exfoliation) منبسط مي شود و مي‌تواند ماده‌اي سبك در توليد بتن سبك و فوق‌سبك ايجاد نمايد. ورميکوليت، نام عمومى گروهى از آلومينوسيليکات هاى آبدار آهن و منيزيم و يا بخشى از گروه کانى هاى فيلوسيليکاته (سيليکات هاى صفحه اى) است که در ظاهر شبيه به ميکا مى باشد و از دگرسانى و يا هوازدگى کانى هاى بيوتيت و فلوگوپيت ايجاد مى شود. نام کانى ورميکوليت از واژه لاتین (کرمی يا کرم _ حشره)، و Vermicular به معناى کرم مانند گرفته شده است زيرا در اثر ضربه گرمايى (دماى بيش از(870° C ) حجم آن تا 30-20 برابر حجم اوليه افزايش يافته (منبسط شده) و رشته هاى کرم مانندى به وجود مى آورد.

ورميکوليت با فرمول عمومى:

(Mg,Fe2+,Al,Ca,K)3(Al,Si,Fe3+)4O10(OH)2•4(H2O)

در سيستم مونوکلينيک متبلور شده و داراى سختى 2- 5/1 موس مى باشد. (Mg , Ca) نمادى ازکاتيون هاى تبادل پذير است. در اين فرآيند مواد با وزن سبکى ايجاد مى شوند که از نظر شيميايى خنثى (بى اثر)، مقاوم در برابر آتش (ضدآتش) و بى بو مى باشند. ورميکوليت در اندازه هاى ريز (به عنوان يکى از تشکيل دهنده هاى رسى خاک)، تا ورقه هاى ورميکوليت به صورت پولک هاى بزرگ در ابعاد چند سانتى مترى و در حالت منبسط آن به صورت دانه آکاردئونى يافت مى شود. رنگ اين کانى از سياه ، قهوه اى روشن تا تيره، در نمونه هاى خام تا طلايى، قهوه اى و برنزى در نمونه هاى منبسط و سختى آن بين 5/1 تا 2 (در مقياس موس) تغيير مى کند. ورميکوليت مانند کانى تالک حاوى لايه هايى از آب در ميان لايه هاى سيليکاته است. همچنين لمس اين کانى صابونى بوده و از اين نظر با تالک قابل مقايسه است. درصد آب آزاد آن حداکثر 5/0 درصد بوده و اسيديته (PH) دوغاب آن 7-9/5 است. همچنين وزن مخصوص ورميکوليت در نمونه هاى خام و منبسط، به ترتيب 960-460 ، 56-192 کيلوگرم بر متر مکعب است. اين کانى غير قابل احتراق مى باشد. نقطه ذوب کانى 1315 درجه سانتى گراد و ظرفيت گرمايى ويژه آن 840 ژول بر کيلوگرم درجه سانتى گراد است. رسانايى گرمايى اين کانى نيز 0.27-.041در سيستم انگليسي برآورد شده است.

ورميکوليت به صورت خام، کمتر استفاده مى شود و بيشتر کاربردهاى آن به صورت منبسط است. در اثر انبساط، حجم کانى به 20 تا 30 برابر حجم اوليه رسيده و جرم حجمى به ميزان قابل ملاحظه اى کاهش می يابد. ميزان رسانايى گرمايى نيز پس از انبساط، بسيار کاهش می یابد.

ورميکوليت براى نخستين بار در سال 1824 در ايالات متحده آمريکا معرفى شد ولى تا مدت ها به کاربردن اين نام به عنوان يک کانى مستقل، با شک صورت مى پذيرفت و کاربرد صنعتى اين کانى از حدود يک سده بعد (1925) آغاز شد. ورميکوليت به آسانى به پوسته هاى غير قابل انعطاف خم پذير و نازک تقسيم مى شود. تجمع ورميکوليت فاقد تورق در توليد لايه هاى گچ، کاهش خاکستر که در حبابهاى ديگ بخار با سوخت ذغال سنگ وجود دارد يک جزء ( ذره موجود در گلهاى حفارى) کاربرد دارد. در گرماى ناگهاني C 1000-900 آب بين لايه اى ورميکوليت مصرف شده و باعث تورقى عمود بر صفحات ورقه هاى نازک مى شود که منتهى به انبساط 12-8 و افزايش چگالى از 960-640 به Kg/m3192 -56 شده است که وابسته به اندازه دانه و روش انبساط است. ورميکوليت هاي متورق عموماً به رنگ طلايى يا برنزى با جلاى فلزى هستند. ورميکوليت حرارتى متورق شبيه به پرليت است. ساختار ورميکوليتاز90% هواى محبوس تشکيل شده و به صورت منبسط با وزن سبک بوده که عايق حرارتى خوببی است (رسانايى0.650-0.620 W/m.K   و مقاومت گرمايى بالا C 1100، عايق صوتى و از نظر شيميايى خنثى و نسبتاً نسوز (مقاوم در برابر آتش)، ضد پوسيدگى (فساد)، بى بو و عدم سوزش از خصوصيات قابل توجه است که در برخى محصولات ساختمانى مانند بتون و گچ سبک وزن، گچ هاى ژيپسى، عايق پرکننده سست، مواد مرکب کاهش دهنده صدا، پوشش ضد آتش شامل: ساختار کاشى هاى سيليکاته سديم فولادى است لايه نازک فرمالدهيد اوره و مواد اصطکاکى (جابجايى آزبست در عايق ها، کلاچ و ترمز و . . . ) بتون هاى سبک وزن که به درستى متراکم شده اند.

ورميکوليت يا پرليت به همراه آسفالت يا يک سيليکات به علت مقاومت نسبت به آب به عنوان پرکننده حفرات براى عايق حرارتى استفاده مى شود (سيمان سياه يا ساختارهاى ديگر بنايى). خواص نسوز ورميکوليت در دماى C 1260 و نقطه ذوبC 1315  در متالورژى (مواد مرکب داغ و مواد عايق مذاب) و نسوزها (آجرهاى عايق و تخته ها يا اشکال) وجود دارد. باغبانى و گلکارى جاذاب/حامل : توانايى ورميکوليت براى جذب رطوبت و باقى ماندن در جريان سيال آزاد داراى اهميت است. جذب در حدود 240% وزنى و 50-40% حجم که در کشاورزى يا باغبانى و گلکارى (کودشيميايى- علف کش يا حشره کش) ، بذر، چگونگى و حالت خاک، محيط رشد گياه است. مخلوط ورميکوليت، پيت (زغال سنگ نارس) يا مواد غذايى گياهى در يک محيط بدون خاک به نام آب کشت است.

از نظر زمين شناسي بيشتر ذخاير ورميکوليت اقتصادى امروزه به نهشته هايى اطلاق مى شوند که در زمان پرکامبرين و آرکئن (5/1-3/0 ميليارد سال پيش) شکل گرفته اند. يک مورد استثنا نهشته مونتانا است که در زمان ترياس(225 ميليون سال پيش) تشکيل شده است. در سالهاى اخير ورميکوليت را حاوى آلودگى آزبست مى دانند. پرليت و ورميکوليت در طول سالها براى اصلاح خاک استفاده مى شد که مخلوط فاقد خاک يا خاک مصنوعى ناميده می شد زيرا به طور جانبى فاقد خاک بود. پرليت و ورميکوليت در صنعت باغبانى و گلکارى استفاده مى شود زيرا هر دوى آنها زهکشى ايجاد مى کنند و مى توانند مقاديرى آب را داشته باشند و آن را حفظ نمايند و سپس بر حسب نياز آن را آزاد کنند.

پرليت و ورميکوليت استريل بوده و PH خنثى دارند و به آسانى در دسترس مى باشند. غير سمى، سالم براى استفاده و نسبتاً ارزان هستند. پرليت تمايل به طويل شدگى دارد و عملکرد بهترى در رشد و نمو گياهان در آبهاى حاوى مواد معدنى براى تقويت دارد. بيشتر عايق هاى ورميکوليت ممکن است حاوى فيبرهاى آزبست باشد. اين محصولات در طول تعمير يا تخريب و نگهدارى مى تواند خطراتى به سلامتى وارد سازد. اما در حال حاضر هيچ شواهدى مبنى بر ضرر آن به سلامت وجود ندارد. ورميکوليت يک کانى شبيه ميکاست که در تمام جهان استخراج مى شود و مصرف تجارى دارد زيرا مقاوم در برابر آتش است و کيفيت عايق کارى خوبى دارد. ورميکوليت هاى حاصل از معدن Libby در مونتانا ممکن است حاوى آزبست باشد. اين معدن بخش عمده بازار جهانى در ورميکوليت را در بر مى گيرد. محصولات ساخته شده از کانسنگ ورميکوليت به وسيله اين معدن به طور گسترده اى پس از اواسط دهه 1980 استفاده نشد. همه ورميکوليت ها قبل از سال 1990 حاوى فيبرهاى آزبست نيستند و مي توانند در مواردي به کار گرفته شوند.

ساخت بتن هاي سبک با استفاده از دانه هاي سبک طبيعي و صنعتي (پرليت، پوکه هاي آتشفشاني، ورميکوليت، ليکا، پلي استايرن و غيره) با فرمـول بندي هاي مخـتلف سالهاست که در صنعت ساختمان رواج داشتـه است. بتـن هاي سبک حاصل از اختلاط هر يک از اين دانه هاي سبک با ملات هاي سيماني با توجه به وزن حجمي و مقاومت و کيفيـت دانـه ها داراي خواص ويژه اي است که در صورت استفاده از ترکيب همزمان بعضي از آنها در ملات هاي سيماني و در کنار استفاده از رزين هاي شيميايي خاص و پوزولان ها بتن سبک حاصل داراي خواص برتر به لحاظ مسائل فني و قيمت خواهد بود که بلـوک و پانـل از جـمله آنهاسـت. همچنين هـزينه پائين تجهيزات توليد و سهـولت اجرا از ويژگيهاي بـرتر آن بشمار مي رود.

ملات حاصل از اين ترکيب با آب و سيمان براحتي توسط دستـگاه هاي ساده بلـوک زن تخم کن و ثابت و يا ماشين آلات تمام اتومـاتيک به بلـوک هاي سبـک ديواري و سقفـي با وزن مخصوص 600 الي 800 کيلوگرم در متر مکعب (شناور روي آب) تبديل مي شود و ضمناً از اين ملات جهت توليد انواع پانل با ابعاد دلخواه در قالبهاي معمولي و همچنين پوشش احجـام حتي کـروي نيز مي توان استفاده نمود. جهت توليد قطعات سبک باربر مسلح و سقف هاي کامپوزيت مي توان با تغيير لازم در فرمول طرح اختلاط به همراه شبکه هاي فلزي و آرموتورهاي حايل به اين منظور دست يافت

میکا چیست و چه کاربردهایی دارد؟

میکا چیست ؟
میکا نامی است که بر گروهی از کانی های سنگ پدیدآر ، نهاده شده است . کانی های میکا عبارتند از : میکای سفید – فلوگوپیت – میکا سیاه – لپیدولیت . چون ممکن است در تلفظ این اسم ها دچار اشکال شوید از این رو ما ترجیح دادیم که برای همه لفظ میکا را بکار ببریم. تمام انواع میکا هر چند از فلزات مختلفی تشکیل شده اند ولی همه شبیه به یکدیگرند . تمام انواع « میکا » را می توان به صورت ورقه های نازکی در آورد ، چون خیلی نرم هستند و به آسانی با ناخن خط بر می دارند.
همه ی میکا ها نوعی کریستال بوجود می آورند که به لحاظ رنگ گوناگون است . یعنی آنکه به ترتیب از بی رنگ شروع شده به رنگ های سبز ، قرمز ، قهوه ای و سیاه در می آید. میکا در بیشتر سنگ های موجود در قشر زمین یافت می شود.
میکا بخش مهمی از سنگ های آذرین می باشد . لابد به خاطر دارید که سنگ های آذرین از سرد شدن مواد گداخته ، تشکیل شده اند . پس میکا نیز همین گونه پدید آمده است .
گاهی برخی از مواد معدنی در شرایط خاصی تبدیل به میکا می شوند .این عمل را متامورفیزم یا دگردیسی می نامند و مقصود تغییراتی است که در مواد معدنی بر اثر حرارت ، فشار و آب بوجود می آید. برای اینکه میکا را جهت استفاده ی تجاری آماده کنند آنرا ورقه ورقه کرده سپس به اندازه و ضخامت های مورد نظر در می آورند.
« میکا » عایق خوبی است ، الکتریسیته و گرما از آن عبور نمی کند . بنابراین ، می بینید چقدر در ساختن وسایل الکتریکی و مواد آتش ناگیر مفید می باشد . شما هم اکنون در منزل خود حتماً مقداری میکا در اطوی برقی ، سرپیچ لامپ و در دستگاه نان برشته کن دارید .ضمناً این را هم بدانید که قبل از اختراع شیشه ، ورقه های میکا را برای روشنایی پنجره ها به کار می بردند .
میکا را میتوان بعنوان یکی از مهمترین مواد بکار گرفته در پیشرفت تکنولوژی (مخصوصا صنایع الکترونیک) در حال و آینده نام برد. این کانی به صورت های ورقه ای یا بصورت دانه های ریز و فلسی در صنعت به کار می برند. کاربردها: خشک کننده و پوشش دهنده، دیوارهای سیمان گچی (افزایش مقاومت دیوار)، منبسط کننده ماده رنگی، بلکا، حفاری نفت (پوشش دهنده ترک ها و خلل و فرج ها)، الکترودهای جوشکاری، کاغذ سازی، تولید لاستیک، پلی پروپیلن، آجر نسوز، کوره های ذوب ریخته گری، فولادسازی (منبع تهیه لیتیوم)، ساخت وسایل اپتیک (عدسی)، زیور آلات، دیوار عایق حرارتی، پلاستیک سازی، علاج برخی بیماریهای پوستی، چسبنده ها، تولید کاغذ میکا (میکای مصنوعی)، صنایع کشاورزی و …

انواع تولیدات میکا
میکای سفید سایز 2 میلیمتر تا 5 میلیمتر .
میکای سفید سایز 0 میلیمتر تا 2 میلیمتر .
انواع پودر میکا از 50میکرون (325 مش) تا 5 میکرون (2500مش) .
مصارف میکا :
• مصارف ساختمانی میکا: پوششهای سلولزی بانامهای مختلف و پوششهای مختلف خارجی و استفاده بعنوان عایق
• مصارف تزئینی میکا : شمع سازی ، گل سازی ، مجسمه سازی
• مصارف آرایشی میکا : لوازم آرایشی مانند : ماتیک ، انواع سایه ها ، پودرهای آرایشی و غیره
• مصارف صنعتی میکا : پودر جوش ، گِل حفاری ( معمولاً در صنعت استخراج و چاه های شرکت نفت) ، رنگ و عایق دما ،
• عایق الکتریسیته ، لاستیک ، کامپیوتر ، صنایع هوا – فضا ، کاغذ سازی و غیره
• مصارف بهداشتی میکا : استفاده در خمیردندان ، انواع پودر بهداشتی و غیره

کاربرد میکا مسکوویت

میکا گروهی از ترکیب های پیچیده سیلیکات آلومینیوم آبدار و فلزهای قلیایی است که آب ترکیب همه آنها به صورت هیدروکسیل بوده و بیشتر آنها دارای یک یا چند عنصر دیگر مانند آهن ،منیزیم، لیتیم و فلوئور هستند. کانی های اصلی گروه میکا، مسکوویت، فلوگوپیت، بیوتیت، لیپدولیت هستند که از میان آنها، مسکوویت و فلوگوپیت ارزش اقتصادی بیشتری دارند.

اصلی ترین میکای مصرفی در صنعت، نوعی مسکوویت است که به فراوانی در طبیعت یافت می شود و خواص عالی الکتریکی دارد. معمولی ترین کانی این گروه بیوتیت است. به علت خاصیت دی الکتریک، مقاومت گرمایی زیاد و قابلیت خمشی زیاد، این دو میکا به عنوان عایق الکتریسیته در ساخت لوازم برقی، خازنها، مدارهای رادارها، اتوی برقی، حافظه کامپیوترها و کندانسورها استفاده می شوند. از مسکویت به عنوان شیشه در کوره ها استفاده می شود . از میکای پودری در ساخت کاغذ دیواری، روان کننده، تولید واشر، بتونه و ماده ضد آتش استفاده می شود. از میکاها به عنوان پرکننده در صنایع لاستیک، رنگ سازی، سیمان و افزایش مقاومت در مقابل رنگ، رطوبت، چسبندگی و فرسایش استفاده می گردد . از نوع ورمیکولیت به دلیل قابلیت انبساط بسیار شدید برای عایقهای ضد صدا و حرارت استفاده می شود. میکانیت 1 محصولی است صنعتی که به جای میکا در صنایع مختلف از جمله صنایع سرامیک مصرف می شود ولی هزینه تهیه آن نسبتاً زیاد است . قبل از استفاده از میکاها باید عملیات فرآوری که شامل خردایش، شستشو و دانه بندی است انجام گیرد.
در صنعت حفاری براي جلوگيري از گير کردن مته در سنگ‌هاي داراي خاصيت چسبندگي زياد، نظير زون گسلي يا سنگ‌هاي مارني، بايد از ميکا استفاده شود. همچنين در مواقع ضروري ميکا به گل حفاري افزوده شده تا ترک خوردگي موجود در طبقات زمين را پر نموده و از ورود گل به طبقات زمين جلوگيري مي‌کند‌.
شرکت زمین کاو

www.zaminkav.com
info@zaminkav.com
تلفن: 3-88385541-021
فکس: 88385096-021
موبایل شرکت: 09365077781

خانواده میکا

ميكا
ميكاها شامل كاني هاي ورقه اي هستند كه از تركيبات آلومينو سيليكات آبدار تشكيل شده و در گروه فيلو سيليكاتها قرار مي گيرند. اعضاي اين گروه بواسطه، رخ قاعده اي كامل خود، به آساني قابل تشخيص هستند.
انواع ميكاها  معمولاً گروه هاي ايزومورف تيپيكي را نشان مي دهند اما روابط فازي اين گروه ها تا به حال به طور كامل تعيين نشده است. در بيشتر موارد، دو عضو از گروه به موازات يكديگر، متبلور مي شوند.
در اين روابط بيوتيت با مسكوويت متبلور مي شوند، مسكوويت و ليپدوليت و به همين ترتيب الي آخر در فهرست زير، فرمولها به طور ايده آل ساده شده اند تا بتوانند با ساختار تعيين شده در مطالعات اشعة x تطابق داشته باشند.

KAl2 (AlSi3O10) (OH)2 مسكوويت
NaAl2 (AlSi3O10) (OH)2 پاراگونيت
KMg3 (AlSi3O10) (OH)2 فلوگوپيت
K (Mg , Fe)3 (AlSi3O10)2 بيوتيت
KLi2Al (Si4O10) (OH)2 ليپدوليت

بيوتيت ميكاي رايج در سنگ هاي آذرين است. مسكوويت در بعضي از گرانيتها وجود دارد. ليپدوليت در معدودي از گرانيتهاگزارش شده است. اما توزيع تيپيك آن در پگماتيت هاي گرانيتي است.
فلوگوپيت گاهي اوقات در سنگ هاي غني از منيزيم و فقير در آهن مانند پريدوتيتها يافت مي شود اما در سنگ آهك هاي دگرگون شده و در برخي از پگماتيتها به طور رايج تري يافت مي شود، پاراگونيت كاني كميابي در شيست هاست.
تركيب شيميايي بيوتيت هاي سنگ هاي آذرين به شدت متغير است. منيزيم و آهن فرو، مي توانند به طور كامل جانشين يكديگر شوند و تمام انواع اين گونه بيوتيتها شناخته شده است. از بيوتيت بدون آهن (فلوگوپيت) گرفته، تا انواعي كه تمام منيزيم در آن توسط آهن جايگزين شده است. آهن فريك مي تواند نصف يا مقدار بيشتري از آلومينيوم داراي كوئورديناسيون شش را جايگزين شود. بخشي از هيدروكسيل مي تواند به وسيلة فلوئور جايگزين شود : اگرچه آناليز اكثر بيوتيت هاي آذرين فقط مقدار كمي از اين عنصر را نشان مي دهد.
مقادير ناچيزي از Mn ، Ti ، Li ، Na و Ca نيز از تجزيه بيوتيتها گزارش شده اند. در موارد نادرتر عناصر Ba ، Cr ، Ni ، Rb و Cs نيز ديده شده اند.
روندي عمومي از بيوتيت هاي غني در منيزيم سنگ هاي اولترا بازيك تا بيوتيت هاي غني در آهن گرانيتها و سينيت هاي نفلين دار وجود دارد. مقدار آلومينيوم در بيوتيت گرانيتها در بيشترين حد خود و در بيوتيت سنگ هاي اولترا بازيك در كمترين حد خود مي باشد. همچنين سيليسيم رابطه معكوس با آلومينيوم دارد.
در صنعت ميكا دو گروه متفاوت و مستقل از هم فعاليت دارند كه گروه اول ميكاي ورقه اي (Sheet Mica) و دومي ميكاي خرد شده توليد مي كنند. قبل از بررسي خصوصيات و مورد استفاده هر گروه اصطلاحات مورد استفاده در صنعت ميكا ذيلاً تعريف مي شوند.
ميكاي ورقه اي با كيفيت بالا (High – Grade Sheet Mica) :
1-معمولاً از بلورهاي درشت داخل پگماتيت ها به دست مي آيند.

2-بوك ميكا (Crude Book Mica) : كه به صورت توده براي برداشتن و جمع كردن گرد و غبار و كوارتز و فلدسپارها به كار مي رود. اين ميكا بعداً جدايش ورقه ها به بلوك ميكا تبديل مي شود.

3-ميكاي بلوكي (Block Mica) : صفحاتي با ابعاد اينچ و ضخامت كمتر از اينچ مي باشند. كناره هاي شكسته و ترك خورده اين نوع ميكا معمولاً به وسيلة چاقوي اصلاح برداشته مي شود.
استفاده بيشتر اين ميكا منجر به توليد فيلم ميكا مي گردد.

4-فيلم ميكا (Film Mica) : از تورق بيشتر ميكاي بلوكي فيلم ميكا با ضخامت 0.004 تا 0.0012اينچ و حتي نيز كمتر از 0.0012 اينچ حاصل مي شود.

5-پانچ ميكا (Punch Mica) :از تكه هاي كوچك و نامرغوب ميكاي بلوكي به اشكال مختلف با حداقل قطر يك اينچ كه مي تواند سوراخ شده يا مهر زده شود، به دست مي آيد. البته انواع زيادي در حد واسط تقسيم بندي ذكر شده نيز جاي مي گيرند كه
ضرورتي براي شرح آنها وجود ندارد.
تهيه انواع ميكاهاي فوق توسط دست انجام گرفته و استانداردها و كيفيت درجه بندي و تقسيم بندي ميكاها يكنواخت و مشابه نيست و اين قسمت از كار صنعت ميكا، كار بسيار پيچيده اي مي باشد.

6-ميكاي خرد شده (Ground Mica) :معمولاً اين نوع ميكا از دو منبع تهيه مي شوند يكي به نام Scrap Mica كه از مواد اضافي و نامرغوب حاصل از تهيه ميكاي ورقه اي (Sheet Mica) خارج از اندازه استاندارد، رنگ و كيفيت حاصل مي گردد. ديگري به نام FlakeMica است كه ذرات خيلي دانه ريز ميكا بوده و از سنگ هاي گرانيتي و پگماتيتي حاصل وي ا به عنوان
محصول فرعي از آسياب كردن فلدسپار و كائولين به دست مي آيد. مقدار خيلي كمي نيز از اين نوع ميكا را از خرد كردن شيست هاي ميكادار طي عملياتي مخصوص به دست مي آورند.

خصوصيات
ميكاي ورقه اي (Sheet Mica) :

فيلم نازك ميكا داراي خاصيت انطباق (Flexi Bility) و نيروي مكانيكي (Mechanical Strength) خيلي زيادي است. نازك ترين ورقه جدا شدني مي تواند دور يك ميله با 2اينچ قطر بدون ترك خوردگي پيچيده شود و خصوصيت ديگر حائز اهميت قابليت عبور نور يا شفافيت (Transparency) آن است. هر دو خاصيت شفافيت و قابليت انطباق و قدرت خمشي آن با ضخامت نسبت عكس دارند.
ميكاها در درجه حرارت هاي معمولي ذوب نشده به طوري كه مسكوويت در زير 700 درجه و فلوگوپيت در حوالي 1000 درجه شروع به از دست دادن آب تبلور خود مي نمايند.
همچنين ميكا در مقابل حرارت زياد مقاوم بوده و قادر است بدون تغيير مهمي در خصوصيات فيزيكي و شيميايي حرارت هاي بالا يا حرارت هاي ناگهاني و شدي را تحمل نمايد.
علاوه بر خصوصيات فوق چهار خاصيت الكتريكي ذيل، ميكاي ورقه اي را به يك ماده بي نظير تبديل مي نمايد :
1- Low Dielectrical Conductiuty ، خاصيت هدايت الكتريكي پائين (خصوصاً كم اگر ميكا فاقد مينرال هاي ريز ميكروسكوپي باشند).
2- Very High Dielectrical Strength، قدرت مقاومت و مقابله با ولتاژ زياد بدون ترك خوردگي يا خرد شدگي.
3- High Dielectrical Constant، كه مي تواند به داشتن قدرت ذخيره الكتريسيته ساكن خيلي زياد توصيف شود.
4- Low Power Loss، كاهش خيلي كم الكتريسيته.دو صفت اخير ميكا را ايده آل براي مصرف در كندانسورها نموده اند كه در واقع كار آن ذخيره نيروي الكترو استاتيكي براي لحظات كم (احتمالاً يك ميليونيم ثانيه) و سپس تحويل آن با حداقل كاهش مي باشد. ميكاي ياقوتي رنگ معمولاً داراي حداقل كاهش ولي ميكاي سبز در اين خاصيت كمي ضعيف مي باشد.

موارداستفاده ميكاي ورقه اي (Sheet Mica) :خصوصياتي كه قبلاً شمرده شده اند ميكاي ورقه اي را مناسب استفاده براي تعدادي از كارهاي الكتريكي نموده اند. مورد استفاده آن به عنوان خازن در انباره ها مشخص گرديده و از صفحات بزرگ در خاطره كامپيوترها نيز استفاده مي گردد. به عنوان يك عايق از ميكا در ساختن ديسك ها، Tubes ، واشرها، Bushing و Plates و ابزار آلاتي از اين قبيل استفاده مي شود. براي استفاده در وسايلي از قبيل كندانسورها، انتقال دهنده ها، رئوستات ها، راديوها و وسايل الكترونيكي و مدارهاي رادار از ميكا استفاده مي شود. يك مورد مصرف بسيار مهم مخصوصاً براي فلوگوپيت استفاده از آن به عنوان عايق در شمع هواپيما مي باشد.
به خاطر شفافيت و مقاومت در برابر حرارت و نيرومندي ميكا از آن به عنوان در و پنجره نيز در ديواره كوره هاي متالورژي استفاده مي شود. ميكاي ورقه اي نامرغوب در ساختمان توسترها و ساختمان اطو و ساير دستگاه هاي مشابه به عنوان يك عامل غيرهادي به كار مي رود. چون تهيه ميكاي ورقه اي شفاف و بزرگ هميشه محدود بوده است، از مدتها پيش سعي شده كه ماده اي به عنوان جانشين ميكا تهيه شود. نتيجه اين فعاليتها منجر به تهيه يك محصول ميكايي به نام Micanite (ميكانيت) شده كه از سال1890 تا كنون يكي از رشته هاي عمده صنعت ميكا گرديده است. ميكانيتها معمولاً تا ضخامت 4اينچ و به وسعت 3 فوت مربع قابل تهيه مي باشد.
كريستال هاي مصنوعي ميكا با قطر 2 اينچ تهيه مي شوند كه به جاي ميكاي ورقه اي همچنين براي موارد ديگري از جمله در سراميك هاي با پوشش شيشه اي به عنوان عايق حرارت هاي زيادي مصرف مي شود اما تهيه ميكاي مصنوعي گران قيمت بوده و نمي تواند به اين زودي جاي ميكاي طبيعي را بگيرد.
خصوصيات و مصارف ميكاي خرد شده :
ميكا حتي به صورت خرد شده ساختمان صفحه اي و مسطح خود را حفظ مي كند. در خرد كردن خشك از حاشيه مينرالها يك پودر سفيد توليد مي شود كه داراي خصوصيات خوب روغن كاري (Lubrication) است. حدود 85% اين محصول از خرد كردن خشك حاصل مي شود و عمدتاً به عنوان گرد در بسته هايي در سقف نيز مصرف مي شود.
خرد كردن با آب، يك پودر نازكتر و مسطح تر با جلاي زياد توليد مي نمايد كه عمده مصرف آن در توليد رنگ مي باشد، وقتي رنگ پاشيده مي شود ذرات كوچك همديگر را پوشانده و به صورت يك تخته پوش در مي آيند و همچنين مقادير قابل ملاحظه اي از آن در طرح هاي روي كاغذ ديواري مصرف مي شود.

ويژگيهاي انواع ميكاها و مصارف آنها :
1-مسكوويت (Muscovite) :اين كاني مهمترين كاني خانواده ميكاها محسوب مي شود. معمولاً به صورت بي رنگ، سفيد نقره اي، سبز، زرد، قهوه اي و خاكستري يافت مي شود. رنگ خاك آن سفيد رنگ مي باشد. داراي جلاي شيشه اي، مرواريدي و ابريشمي بوده. داراي سختي 2.5مي باشد. اين كاني همانند ساير ميكاها رخ قاعده اي بسيار خوبي داشته كه باعث مي شود بتوان آن را در امتداد اين رخ به خوبي به ورقه هاي نازكتر جدا نمود. مسكوويت همچنين داراي قابليت خمش پذيري و ارتجاعي مناسب مي باشد.
مسكوويت در بسياري از محيط هاي زمين شناسي به خصوص در شرايط ايجاد گرانيتها، پگماتيتها، فيليتها، شيستها، گنيس،ميكاشيستها و حتي در رسوبات آواري درجازا، تشكيل مي شود. از كاني هاي فرعي كه همراه مسكوويت يافت مي شوند مي توان به فلدسپات، توپار، كوارتز، ولفراميت، مولبيدن، زيركن، كاستريت، گارنت، تورمالين و روتيل اشاره نمود.
مسكوويت مهمترين كاني ورقه اي است كه از پگماتيتها به دست مي آيد و مصارف آن بستگي به اندازه اين كاني دارد. مسكوويت را از نقطه نظر مصرف، به دو گروه صفحه اي و پولكي تقسيم مي نمايند. نوع صفحه اي مسكوويت مصارف الكترونيكي (ساخت خازنها و لامپها) و ساخت ورقه است. همچنين به دليل خاصيت دي الكتريك، در ساخت لوازم عايق حرارتي و الكتريكي از آن استفاده مي شود.
به دليل مقاومت بالاي حرارتي و شفاف بودن مسكوويت از آن در پنجره هاي كوره هاي متالورژيك نيز استفاده مي شود. نوع
پولكي اين كاني بيشتر در ساختن صفحات ميكائي به كار مي رود. مصارف مهم مسكوويت پولكي عبارت است از : پركنده در سيمان آسفالت و رنگ، تزئين بتون جلوگيري از گير كردن مته در گل حفاري و … است. نوع بسيار دانه ريز آن به منظور بالا بردن مقاومت رنگ در مقابل رطوبت، چسبندگي و فرسايش به كار مي رود.
همچنين از مسكوويت با كيفيت بالا در تهيه ظروف نگهداري نيترو گليسيرن، صنعت ساخت كشتي هاي جنگي، هواپيما و عكاسي استفاده مي گردد.

2-بيوتيت (Biotite) : از جمله فراوان ترين كاني هاي خانواده ميكاها محسوب مي شود. معمولاً به رنگ هاي خاكستري، قهوه اي تيره، سبز تيره، قهوه اي مايل به قرمز يافت شده، رنگ خاك آن سفيد خاكستري است. اين كاني، نوع آهن و منيزيم دار ميكاها بوده و با توجه به وزن مخصوص آن در رده كاني هاي سنگين قرار داشته و نسبت به مسكوويت گسترش بيشتري دارد.
بيوتيت در سنگ هاي آذرين نظير گرانيت، پگماتيت، گابرو، نوريت، ديوريت، در سنگ هاي دگرگون شده نظير فيليت، شيست، گنيس و حتي در نهشته هاي آبرفتي ديده مي شود.
از كاني هاي فرعي كه همراه بيوتيت يافت مي شوند مي توان به فلدسپاتها، مسكوويت، كوارتز، آمفيبول، پيروكسن، توپاز نفلين و حتي مگنتيت اشاره نمود.
ورميكوليت و فلوگوپيت از جمله كاني هاي بسيار مشابه به شمار مي روند. بيوتيت مصارف گوناگوني داشته كه مهمترين آنها به ترتيب اهميت عبارتند از :
حفاري هاي عميق به ويژه حفاري هاي عميق چاه هاي نفتي (به منظور جلوگيري از گير كردن مته در گل حفاري و همچنين جلوگيري از ريزش ديواره چاه به واسطه فشار مايعات جانبي)، ساخت پنجره كوره هاي ذوب فلزات و ريخته گريها، صنايع مختلف ساخت لاستيك، اسباب بازيها، صنعت سيمان و ساخت رنگ. اين كاني در صنعت نفت كشورمان اهميت حياتي داشته و در بسياري موارد كشورهاي ديگر از جمله هندوستان وارد مي شود لذا ضمن ارز بري فراوان صنعت نفت را وابسته نگه مي دارد.
ضمناً بيوتيت در اسيد سولفوريك غليظ حل شده و ژله سيليسي بر جاي مي گذارد. همچنين در مقابل فوتك، به صورت شيشه اي سياه رنگ ذوب مي گردد.

ورميكوليت(Vermiculite) : ورميكوليتها گروهي از كاني هاي داراي خصوصيات مشابه و شباهت ظاهري به ميكا مي باشد. اين كاني ها از نظر كليواژ مانند ميكا بوده ولي ورقه هاي نازك آنها حالت الاستيسيته ميكا را ندارند. سختي آن از 5/1تا 3 متغير و وزن مخصوص آن در حين استخراج حدود 2.5 مي باشد. ورميكوليت يك سيليكات منيزيم آبدار با مقادير متفاوتي از آهن و آلومينيوم مي باشد. تفاوت اساسي آن از بيوتيت و فلوگوپيت در نداشتن پتاسيم مي باشد. ورميكوليت غير از شباهت و ارتباط به ميكاها به كلريت و همچنين در صورتي كه خيلي ريز گردد در بعضي از خصوصيات نظير مونت موريامونيت از گروه كاني هاي رسي ميگردد.
مطالعات و تجربه نشان داده است كه ورميكوليت نمي تواند منشاء هيدروترمالي داشته باشد و مشاهدات سر زمين نيز اين مطالعات را تأئيد نموده اند. به طور قطع اكثر ورميكوليتها از دگرساني ميكاها و كلريت توسط آب هاي سطحي در زون هوازدگي حاصل شده اند.

خصوصيات و مصارف : صفتي كه سبب شده اين كاني داراي ارزش تجارتي شده ضمناً از ميكا متمايز گردد خاصيت انباسط آن در موقع حرارت ديدن مي باشد. اگر اين كاني به مدت چند ثانيه در حرارت 800 الي 1100 درجه سانتيگراد قرار داده شود حجم آن از 6 تا 20 برابر افزايش پيدا خواهد كرد. اين انبساط در واقع جدايش (Exfoliation) قائم بر صفحات كليواژها مي باشند و در دو جهت ديگر تغيير حجم بسيار جزئي است.آزمايش شيميايي البته مشخص نخواهد كرد كه ورميكوليت تجزيه شده قابل انبساط و يا به طور تجارتي قابل مصرف خواهد بود يا نه بلكه تنها راه رسيدن به اين نتيجه همان آزمايش در كوره مي باشد. اين خصوصيت سبب قابليت مصرف ورميكوليت به عنوان عايق حرارت و صدا شده و به عنوان مواد در حد فاصل ديوارها، داخل سقفها و كف ساختمان هاي صنعتي و همچنين در فضاهاي محل مواد عايق در يخچالها، آبگرمكن، ماشين هاي جوجه كشي و وسائل مشابه مصرف مي گردد.
يك مصرف عمده ديگر اين ماده در تهيه بتون سبك وزن براي ديوارهاي مونولوتيك، كفها، سقف و پانل هاي پيش ساخته و اشكال
مخصوص مي باشند.
در اين مصارف بتون ورميكوليت داراي همان مزاياي بتون ساخته شده از پاميس و پرليت مي باشد. راحتي حمل و سهولت كار و صرفه جويي فراوان در مصرف آهن اسكت و قدرت عايق بودن بالا از مزاياي اين ماده مي باشند. از ديگر مصارف اين ماده در تهيه ورقه هاي ورميكوليت ـ ژيپس ـ سيمان عايق و انواع قالبها مي باشد. در تمام موارد مصرف ورميكوليت با موادي مانند پاميس، دياتوميت، پرليت منبسط شده، پشم شيشه (Mineral Wool) ، فايبرگلاس و ديگر مواد رقابت مي نمايد.

فلوگوپيت(Phlogopite) :اين كاني به رنگ هاي قهوه اي مايل به زرد، قرمز، مايل به قهوه اي، بي رنگ و سفيد مايل به سبز و رنگ خاك آن سفيد بوده، داراي سختي 2-2.5 و وزن مخصوص 2.7 تا 2.9 مي باشد و قابليت خمش الاستيكي داشته در سيستم منوكلينيك متبلور مي شود.
از فلوگوپيت در صنايع تهيه لوازم عايق الكتريكي، تهيه طلق، كاغذ و سنگ هاي نسوز، لاستيك سازي، سراميك سازي و … استفاده مي نمايند. فلوگوپيت در اسيد سولفوريك غليظ حل شده و ژله سيليسي ايجاد مي نمايد. از فلوگوپيت به عنوان عايق در شمع هواپيما استفاده مي شود.

از ساير كاني هاي خانواده ميكاها مي توان به ليپدوليت و زنوالديت اشاره نمود كه داراي گسترش و فراواني خيلي كمتري بوده و جهت تهيه عنصر ليتيم و نمك هاي مربوطه آن، در ساخت آلياژهاي فلزات سبك همراه پتاسيم و در فولادسازي و تهيه وسائل
اپتيك نظير عدسيها كاربرد دارند. وجود نمك هاي ليپدوليت در چشمه هاي آب هاي معدني براي معالجات پزشكي مفيد است. از اين كاني همچنين در آتش بازيها استفاده مي نمايند.

ليپدوليت:اين كاني يك ميكاي محتوي ليتيم مي باشد. نوع تيپيك آن صورتي، كبود ياسي يا بنفش خاكستري و به صورت دانه هاي ريز براق است. جهت تهيه ليتيم (يكي از كانسارهاي ليتيم مي باشد) استفاده مي شود. از نمك هاي مربوطه آن در آب هاي معدني براي معالجات پزشكي استفاده مي شود و همچنين در ساختن آلياژهاي فلزات سبك همراه پتاسيم و در فولاد سازي استفاده دارد، در ساختن وسايل پاتيك مخصوصاً عدسيها و تهيه شيشه هاي مخصوص و همچنين در آتش بازي به كار مي رود. ليپدوليت سبب كاهش سياليت مايع مذاب شيشه و باعث سهولت قابليت كار با شيشه مي شود و همچنين به علت وجود فلز ليتيم موجب افزايش مقاومت و سختي شيشه مي گردد.
منابع معدني مهم ميكا در جهان و ايران : مهمترين كشورهاي توليد كننده ميكا عبارتند از : ايالات متحده امريكا، روسيه، برزيل، هند، كره جنوبي، آرژانتين، كانادا، استراليا، چين و كشورهاي افريقايي آنگولا و تانزانيا.
در اين ميان كشورهاي هند و برزيل به واسطه توليد انواع ميكاها با كيفيت برتر و كشور ايالات متحده امريكا به خاطر توليد
انواع ميكاهاي مصنوعي با استفاده از خرده و ميكاهاي پولكي و نيز استفاده بهينه از ميكا و در نتيجه توليد بيشتر آن از اهميت و اعتبار بيشتري برخوردارند. اما در ايران مهمترين معادن و منابع شناخته شده ميكا به شرح زير مي باشند.

معادن میکا در ایران

1-معدن مسكوويت (ميكا، فلدسپات) ماسوله : اين معدن در فاصله حدود 65 كيلومتري غرب شهرستان رشت و 35 كيلومتري جنوب غرب شهرستان فومن واقع مي باشد. عمده اين فاصله به جز چند كيلومتر انتهايي جاده آسفالته و بقيه جاده شوسه خاكي مي باشد.

ماده معدني در داخل سنگ هاي آذرين دوران اول كه تا حدود زيادي نيز دگرگون شده اند يافت و تركيب كاني شناسي ماده معدني استخراجي عمدتاً شامل كوارتز، فلدسپات و مسكوويت مي باشد. ذخيره اين معدن طبق گواهينامه كشف صادره براي آن در حدود 20000 تن ميكا و 100000 تن فلدسپات مي باشد. اين معدن هم اكنون غيرفعال بوده و در حال حاضر عمليات اكتشافي با استفاده از اعتبارات بند (الف) بودجه سال 1379 توسط وزارت معادن و فلزات در غالب طرح اكتشاف سراسري ميكا بر روي آن در حال انجام مي باشد.

2-معدن ميكا (بيوتيت) يا علي گوابر املش :اين معدن كه در بخش جنوبي محدوده اكتشافي اين شركت (پروانه حاضر) و در فاصله 5 كيلومتري جنوب غربي مركز شهرستان املش واقع مي باشد، به وسيله يك جاده شني درجه 3 به طول تقريبي 3 كيلومتر به محل كارخانه فرآوري كه متعلق به شركت گيلان ميكا مي باشد متصل بوده و به واسطه قرار داشتن در مجاورت روستاي يا علي گوابر به اين نام، نام گذاري شده است.

3-معدن ميكاي قره باغ : اين معدن در بين گردنه قوشجي و درياچه اروميه و در فاصله 75 كيلومتري شهر اروميه و در كنار روستاي قره باغ واقع مي باشد. ذخيره قطعي اين معدن با توجه به عمق سونداژ انجام شده حداكثر 20 متري معادل 11500
تن گزارش گرديده است. از اين معدن هر دو نوع ميكاي سياه و سفيد (بيوتيت و مسكوويت) استخراج گرديد. اين معدن هم اكنون هم فعال مي باشد.

از ساير معادن قابل توجه ميكاي كشور ميتوان به معادن زير اشاره نمود :

4- معدن ميكاي ناحيه اي يارم قيه خوي در استان آذربايجان غربي.

5- معدن ميكاي ناحيه اي زارعان در 24 كيلومتري شمال شرقي شهرستان خوي.

6- معدن ميكاي زمان آباد و كمري منگاوي و كندهلان در استان همدان.

بررسي ميكاي مورد نياز كشور : انواع ميكاي مصرفي در كشور به صورت هاي ورقه اي، خرده ميكا و ميكاي فلسي از همه انواع ميكاها بوده و ضمناً خرده هاي ميكا به صورت بلوكها و ورقه هاي نازك به دست مي آيد كه به صورت قالبي ساخته شده و براي
ساختن كاغذ، ميكا به كار مي رود.

طبق آمارهاي موجود كشور، با توجه به نياز روز افزون صنايع مختلف به ويژه صنعت نفت، لاستيك سازي، متالوژي و … ساليانه به حدود 1800 تن ميكا نياز دارد، كه البته8 نزديك به 40 درصد آن در صنعت نفت (در بخش حفاري هاي نفتي) مورد مصرف قرار مي گيرد. از ساير واحدها عمده مصرف كننده اين ماده ارزشمند و حياتي مي توان، صنايع لاستيك سازي كشور با مصرف ساليانه بيش از 350 تن، صنايع تزئيني و آرايشي با مصرف 150 تا 200 تن و صنايع رنگ سازي، برق الكترونيك و… مجموعاً با بيش از 400 تن اشاره نمود.

افزون بر موارد فوق الذكر مسئله اي ديگر كه در مورد ميكاي توليدي عمده معادن كشور وجود دارد اين است كه كيفيت اين ميكاها به مراتب نامناسب تر از ميكاي وارداتي بوده و عمده آنها قابليت مصرف در صنايع استراتژيك نظير شركت ملي حفاري، صنايع متالوژي و برق و الكترونيك و … را ندارند.

سازه ضد حریق با مواد معدنی

محافظت از ساختمان‌ها و صنايع در برابر حريق را مي‌توان به دو روش فعال و غيرفعال تقسيم كرد

روش فعال

اجراي سيستم‌هايي كه در هنگام آتش‌سوزي فعال مي‌شوند، مانند سيستم‌هاي اعلام حريق يا سيستم‌هاي خودكار اطفاء حريق.

روش‌هاي غيرفعال

اجراي پوشش ضدحريق بر روي سازه‌ها به منظور پيشگيري از تخريب آنها در آتش‌سوزي، به دست آوردن زمان ارائه خدمات آتش‌نشاني. روش‌هاي فعال و غيرفعال تكميل كننده يكديگر در هنگام آتش‌سوزي مي‌باشند. پوشش‌هاي ضدحريق براي محافظت از سازه‌هاي فلزي و بتني طراحي و اجرا مي‌شوند. با اين روش دماي سازه‌ پوشش داده شده در هنگام آتش‌سوزي در يك زمان معين به دماي تخريب سازه نمي‌رسد.

زمان محافظت از سازه به شرايط سازه مانند شكل آن، نوع كاربري، ميزان مواد قابل اشتغال، نوع حريق احتمالي و فاصله از ايستگاه آتش‌نشاني و افراد در حال كار و ساكن در محل بستگي دارد. بررسي پوشش‌هاي ضدحريق مستلزم شناخت آتش و عملكرد آن بر روي سازه‌ها مي‌باشد.

اقسام حریق

تقسیم بندی نوع حریق بر اساس منبع سوخت حریق می باشد. تفاوت اصلی در درجه حرارت ایجاد شده در محیط نبوده بلکه در مدت زمان رسیدن درجه حرارت محیط به درجه حرارت می باشد.

حریق سلولزی در ساختمان هایی همانند دفتر کار، بیمارستانها، هتل ها، مراکز خرید، مدارس و… بوجود می آید؛ در حالیکه حریق های هیدروکربنی به واسطه مواد شیمیایی و سوخت هایی مانند گاز یا سوخت های مایع در انبارهای مواد شیمیایی، مراکز صنعتی و تاسیسات صنایع نفت و گاز و پتروشیمی ایجاد می شوند. همچنین زیر شاخه سومی از حریق هیدروکربنی وجود دارند که حریق در یک تونل می باشد.

به صورت کلی سه عامل زیر باید در مورد هر نوع ضد حریق مورد بررسی قرارگیرد:

الف-احتراق پذیری. ب-مقدار گسترش حریق در سطح ج-مشارکت در انتشار حریق

انواع مواد مقاوم در برابر حریق

در مجموع می توان از سه نوع اصلی مواد مقاوم حریق نام برد:

  1. مواد عایق
  2. مواد جاذب انرژی
  3. پوشش های منبسط شونده (پف کننده)

بسیاری از مواد رایج در حقیقت به نوعی با مکانیسم ترکیبی از انواع 1 و 2 عمل می نمایند و حاوی مقادیری از هر دو گروه مواد عایق و جاذب انرژی می باشند. پوشش های منبسط کننده تا حدودی مقادیر اندک از انرژی را جذب می نماید.

بیشترین مصرف مواد عایق که دارای خواص حرارتی عالی است مربوط به الیاف معدنی همانند پشم سنگ و سنگدانه های منبسط شونده مانند ورمیکولیت و پرلیت است. از مواد رایج با مکانیسم جذب انرژی نیز می توان گچ و سیمان پرتلند را نام برد که در حین گرمایش، بخار آب آزاد می نمایند.

نوع سوم پوشش ها، پوشش ضدحريق متورم شونده يا حجيم شونده مي باشد كه به محض رسيدن اولين شعله به سطح آن شروع به تورم مي نمايد و يك فوم جامد مشكي رنگ با ضخامت تقريبي 5/2 سانتیمترايجاد مي شود كه فوم پف كرده حاوي ميليونها سلول كوچك، بسته و مقاوم در برابر حريق است. فوم بعنوان عايق، تماس شعله با زير لایه را به تعويق مي اندازد و بعنوان يك مانع تأخيرانداز از گرم شدن سريع و احتراق سطح زيرين جلوگيري بعمل مي آورد. اين فوم عايق تا حدود دو ساعت از رسيدن حرارت به سطح زيرين جلوگيري مي نمايد و گسترش شعله را به تأخير مي اندازد. در واقع مصالح و موادي كه در محيط قرار دارند؛ مي توانند با اولين شعله، توسعه حريق را بدنبال داشته باشند، استفاده و اعمال پوشش ضد حريق برروي آن مي تواند زمان سوختن چند ثانيه اي را به ساعت تبديل كند كه اين خود در شرايط بحران آتش سوزي، يك فرصت حياتي غيرقابل تصور بشمار مي رود.

سه دسته عمده ضدحریق ها به صورت زیر می باشند:

  1. پوشش هاي معدني پاششي

این پوشش های معدنی مقاوم حریق دارای سنگدانه های منبسط شده نظیر پرلیت و ورمیکولیت؛ چسباننده های هیدرولیک نظیر گچ و سیمان و یک عامل کفزا می باشند. این مواد ابتدا با آب برای رسیدن به یک غلظت مناسب پیش آمیخته می شوند و سپس بوسیله دست یا ماشین بر روی سطوح پاشیده می شوند. این پوشش ها را می توان در سطوح داخلی و خارجی ساختمان ها و سازه های فلزی اعمال نمود و قابلیت حفاظت سازه را در برابر حریق تا 4 ساعت دارند. با استفاده از این مواد در ضخامت 5-2 سانتی متر دیگر نیازی به خاک گچ و گچ سفید کاری نمی باشد و همچنین رنگبری کمتری دارند.

  1. رنگ هاي منبسط شونده

این پوشش ها معمولاً دارای چهار نوع ترکیب می باشند. یک ترکیب پلی هیدریک به منظور تولید کربن، یک عامل آب زدایی، عامل اسفنجی کننده یا تولید گاز و یک رزین که چسباننده رنگ می باشد. این پوشش ها با ضخامت حداکثر 6 میلی متر اجرا می شوند و سازه را تا 2 ساعت در برابر حریق حفاظت می نمایند. این مواد هنگامیکه در معرض حرارت قرار می گیرند به علت وقوع یک سری واکنش های شیمیایی، گازهای خنک کننده ای آزاد نموده و با حرارت مقابله می نمایند و در ضمن یک لایه عایق زغالی تولید می کنند که این ضخامت تا 20 برابر مقدار اولیه رنگ می رسد. از این پوشش ها به منظور حفاظت از سازه های فلزی و سطوح داخلی ساختمان استفاده می شود.

  1. بردهاي ضد حريق

این بردها به صورت پانل هایی می باشند که دارای انواع مختلفی همانند ورمیکولیت، گچ، پشم سنگ، منیزیم، اکسید منیزیم، فیبرهای سیمانی فشرده و… می باشند. این پانل ها در ضخامت 45-4 میلی متر استفاده می شوند و قابلیت حفاظت سازه های فلزی، داکت ها، سقف ها، کف ها و دیوارها را در برابر حریق تا 4 ساعت دارند.

مزایای رنگ های ضد حریق در مقایسه با سایر پوشش های ضدحریق

رنگ های ضد حریق در مقایسه با سایر روکش های ضد حریق، دارای مزیت های زیادی می باشند که در ذیل به شرح آن ها می پردازیم :

1- فضای اشغال شده

رنگ های ضد حریق می توانند بنابر شرایط تعریف شده به طور متوسط از 500 میکرون تا 5700 میکرون روی کلیه سطوح با هر زاویه ای و شکستگی اعمال گردند. در نتیجه فضایی را اشغال نکرده و به عنوان یک پوشش رنگ می باشندلیکن ملات های سیمانی در ضخامت چند سانتیمتر اعمال شده و در سازه فلزی، مسلح نمودن آن ضروری می باشد که این امر خود باعث اشغال فضای بیشتر می گردد.

2- زمان و سهولت اجرا

اجرای رنگ ضد حریق پس از آماده سازی سطح، به سهولت و در زمان بسیار کوتاه و با ابزار های مختلف اعمال می گردد، لیکن جهت اجرای ملات های سیمانی نیاز به ابزار خاص و زمان بسیار طولانی می باشد.

3- ظاهر پوشش ها

ظاهر رنگ های ضد حریق بسیار صاف بوده و نیازی به عملیات ترمیم و ماستیک کاری نداشته و حتی می توان برای حفاظت و پایداری بیشتر ضد حریق، از رنگ های پایه آبی استفاده نمود. لیکن در ملات های سیمانی، به دلیل نا همواری سطح، چنانچه سطح صافی مورد انتظار باشد علیات ترمیم بسیار سخت و پر هزینه است.

4- وزن مصالح

مصالح در رنگ های ضد حریق به لحاظ وزن در واحد متر مربع بین 5-6/0 کیلوگرم را به خود اختصاص می دهند، لیکن در پوشش های ضد حریق با ملات سیمانی، این وزن در واحد متر مربع به چندین برابر افزایش می یابد، به طوریکه در مواردی می بایست در طراحی، این بار مرده را مورد محاسبه قرار داد.

5- ترمیم نقاط

ترمیم نقاطی از سطح که صدمه دیده باشد در پوشش های ضد حریق به سهولت و حتی با قلم مو قابل انجام است لیکن ملات های سیمانی نسوز، نیاز به عملیات گسترده و وقت گیر دارد.

6- ایمنی و بهداشت

رنگ های ضد حریق پایه آبی، سمیت نداشته و در زمان بروز حریق نیز گازهای سمی متصاعد نمی کنند. لیکن ضد حریق های پایه حلالی و نیز دیگر روکش ها، ایمنی لازم را در مراحل اعمال و نیز در زمان بروز آتش سوزی ندارند.

7- اثر پذیری

وجود گازهای خورنده در محیط ،به خصوص گاز دی اکسید سولفور، موجب خوردگی سطح بتن می گردد، لیکن در رنگ های ضد حریق، این خوردگی ایجاد نمی شود.

8- جنبه اقتصادی

به دلیل تسریع در زمان اجرا، اشغال فضای کمتر، دستیابی به سطح هموار و عدم نیاز به هزینه اضافی جهت هموار نمودن سطح اجرا شده و میزان کم مصرف در واحد سطح، استفاده از رنگ های ضد حریق بسیار مقرون به صرفه و اقتصادی می باشد.

9- کاربردهای متنوع رنگ های ضد حریق

رنگ های ضدحریق در گروه های مختلفی عرضه می گردند که گروهی ، نفش پف کننده را داشته و گروهی نقش دیرسوز کننده.گروهی که نقش پف کننده را دارند در ضخامت های 500 تا 5700 میکرون بر روی کلیه سطوح از جمله سازه های فلزی، بتن، گچ، کابل، چوب و دیگر سطوح قابل اعمال می باشند و به محض رسیدن حرارت حاصل از شعله، ضخامت 500 میکرونی به حدود 4 تا 5 سانتی متر می رسد و این امر مانع انتقال حرارت به سطح می شود.

گروهی که نقش دیرسوز کننده ها را دارند، می توانند بر روی سطوح کاغذ، پارچه ، چوب، چرم و دیگر مواد اعمال شوند تا هنگام آتش سوزی قابلیت مشتعل شدن نداشته باشند. همچنین زمانی که در برابر شعله قرا می گیرند، سوختن آن ها بسیار کند می باشند. این گروه از مواد علاوه بر قابلیت اعمال بر روی سطوح ، قابلیت وارد شدن به پروسه تولید را داشته و به طور نمونه می توان در تولید قطعات پلیمری از آن ها استفاده نمود و با توجه به نوع مواد پلیمر می توان درصدی از مواد ضد حریق را در پروسه تولید به آن اضافه نمود.به طور مثال در ساخت کلید و پریز ، بدنه تلویزیون، کامپیوتر، کابل، مقوا، کاغذ و غیره می توان از مواد کند سوز کننده استفاده نموده و آن ها را غیر قابل اشتعال کرد.

مواد ضد حریق و کند سوز کننده ها در دنیای امروز در جهت حفظ جان انسان و سرمایه ها بسیار با اهمیت می باشند و استاندارد های اروپا تماماً در این راستا تدوین گردیده است.حتی چوب های به کار رفته در یک داربست ساختمان، ضد حریق بوده و نیز لوازم صنعتی و خانگی، غیر شعله ور می باشند.

میکا(mica) در لاستیک سازی

میکا(mica) در لاستیک سازی

یکی از مهمترین مواد پرکننده معدنی در صنعت لاستیک سازی میکا می باشد که به منظور افزایش مقاومت مکانیکی و حرارتی ، افزایش ضریب شکل پذیری ،  افزایش مقاومت حرارتی ، کششی ، سختی و خاصیت دی الکتریک استفاده می‌شود.

شرکت زمین کاو افتخار دارد با قیمت مناسب و کیفیت عالی محصول ، در خدمت تولید کنندگان محترم باشد

ZaminKav Co.

info@zaminkav.com

تلفن : 3-88385541-021

تلفن: 88385601-3-021

فکس: 88385096-021

روشهای عمده استخراج میکا

براي استخراج ماده معدني، روش‌هاي متعددي با توجه به مشخصات زمين‌شناختي كانسار، شرايط جغرافيايي و اقليمي، محل احتمالي استقرار تأسيسات كانه‌آرايي و عوامل اقتصادي پيشنهاد شده است. روش‌هاي زيرزميني معمولاً به علت كم بودن نسبي ذخيره و استقرار ماده معدني در نزديكي سطح زمين به ندرت مورد استفاده قرار مي‌گيرد. استخراج زيرزميني نياز به حفاري و مواد منفجره داشته و بايستي به نحوي صورت گيرد تا حداقل آسيب مكانيكي به بلورهاي ماده معدني وارد شود. در اين رابطه، معمولاً ماده منفجره با خرج كم مصرف شده و از اين رو سرعت انفجار در اطراف توده‌هاي ورميكوليت كم و داراي 40 تا 90 درصد قدرت ديناميت خواهد بود.
روش‌هاي استخراج هيدروليكي در مناطقي كه آب به فراواني در دسترس مي‌باشد، اقتصادي است‌؛ چرا كه عمليات سرند كردن و شستشو براي بازيابي ماده معدني به مقدار زيادي آب نياز دارد. در اين روش، آب به وسيله دستگاه آب‌پاش خاصي به نام نوزل (Nozzle) با فشار زياد بر روي ماده معدني پاشيده شده و موجب كنده شدن آن از سينه كار مي‌شود. مواد جدا شده توسط كانال‌ به حوضچه‌هاي مخصوص هدايت شده و در آنجا از باطله تفكيك و جمع‌آوري مي‌شود.
استخراج مكانيزه به وسايل و نيروي كار بيشتري نياز دارد. نوع تجهيزات مكانيكي بر اساس وسعت عمليات معدنكاري، ميدان ذخيره و غيره انتخاب مي‌شود. اين روش براي استخراج ذخايري كه برداشت ماده معدني از آنها به روش هيدروليكي مقدور نيست، توصيه مي‌شود. بهره برداري از اغلب ذخاير كوچك با اين روش اقتصادي است.